معنی interrompere interrompere اظهار نظر کردن، توقّف، قطع کردن، متوقّف کردن، مختل کردن، مزاحمت کردن اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، مُتِوَقِّف کَردَن، مُختَل کَردَن، مُزاحِمَت کَردَن دیکشنری ایتالیایی به فارسی