مقدمه مفهومی درباره واژه زیربرنامه در برنامه نویسی به واحدهای کوچک و مستقل کد اطلاق می شود که یک وظیفه مشخص را انجام می دهند. این مفهوم پایه ای برای ساختار یافتگی کد، کاهش تکرار و افزایش قابلیت استفاده مجدد در توسعه نرم افزار است. کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات در برنامه نویسی ساخت یافته: به عنوان توابع و روال ها. در شیءگرایی: به عنوان متدهای کلاس. در اسکریپت نویسی: برای سازماندهی کد. در پردازش داده: برای عملیات تکراری. در سیستم های embedded: برای مدیریت منابع. مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT 1. تابع محاسبه مالیات در سیستم حسابداری. 2. روال ذخیره به پایگاه داده. 3. ماژول پردازش تصویر. 4. تابع تبدیل واحدها. 5. روال گزارش گیری در سیستم های مدیریتی. نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها در معماری نرم افزار، زیربرنامه ها بلوک های سازنده سیستم هستند. در کدنویسی تمیز، خوانایی و نگهداری را بهبود می بخشند. در سیستم های پیچیده، پیچیدگی را مدیریت می کنند. در توسعه تیمی، امکان تقسیم کار را فراهم می کنند. در بهینه سازی، بخش های کد را مستقل بهینه می کنند. شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف مفهوم زیربرنامه از اولین زبان های برنامه نویسی مانند Fortran (1957) وجود داشت. در دهه 1970 با برنامه نویسی ساخت یافته رسمیت یافت. امروزه در تمام پارادایم های برنامه نویسی نقش کلیدی دارد. تفکیک آن از واژگان مشابه زیربرنامه نباید با ماژول اشتباه گرفته شود. ماژول ها بزرگتر و شامل چندین زیربرنامه هستند. همچنین با شیء متفاوت است - شیء ترکیبی از داده و رفتار است. شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف در C: با توابع. در Python: با def. در Java: با متدهای کلاس. در SQL: با stored procedures. در JavaScript: با function. چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن یک باور غلط این است که هر چه زیربرنامه ها کوچکتر باشند بهتر است، در حالی که اندازه باید متناسب با وظیفه باشد. چالش اصلی طراحی زیربرنامه هایی با مسئولیت واحد و انسجام بالا است. نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی استفاده صحیح از زیربرنامه ها می تواند به ایجاد کدهای تمیز، قابل نگهداری و قابل استفاده مجدد منجر شود. این مفهوم از اصول پایه ای مهندسی نرم افزار است.