مقدمه مفهومی درباره واژه زمان ترجمه (Compile-time) به فاز پردازش کد منبع توسط کامپایلر اشاره دارد که در آن تحلیل های استاتیک، بهینه سازی ها و تولید کد انجام می شود. این مفهوم در مقابل زمان اجرا (Runtime) قرار می گیرد. کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات تحلیل های زمان ترجمه در بررسی خطاهای نحوی، تحلیل نوع ها در زبان های استاتیک، محاسبات constexpr در C++، و تولید کد بهینه کاربرد دارند. در متاپرگرام نویسی، بسیاری از محاسبات در زمان ترجمه انجام می شوند. مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT خطاهای نحوی در Java هنگام کامپایل تحلیل نوع ها در TypeScript ماکروها در Rust محاسبات constexpr در C++ تولید کد با ابزارهایی مانند ANTLR نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها در معماری سیستم های بزرگ، انتقال هرچه بیشتر محاسبات به زمان ترجمه می تواند عملکرد زمان اجرا را بهبود بخشد. در زبان های سیستم های امنیتی، تحلیل های زمان ترجمه می توانند آسیب پذیری ها را زودتر شناسایی کنند. شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف مفهوم زمان ترجمه از اولین کامپایلرها در دهه 1950 وجود داشت. در دهه 1980 با ظهور زبان هایی مانند C++، ویژگی های پیشرفته تر زمان ترجمه توسعه یافتند. امروزه در زبان های مدرن مانند Rust، تحلیل های پیچیده ای در زمان ترجمه انجام می شوند. تفکیک آن از واژگان مشابه زمان ترجمه با زمان پیوند (Link-time) که مرحله بعدی است متفاوت است. همچنین با زمان اجرا (Runtime) که برنامه در حال کار است فرق دارد. شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف C++: محاسبات constexpr Rust: ماکروها و ویژگی های مانند #[derive] TypeScript: تحلیل نوع های استاتیک Zig: اجرای کد در زمان ترجمه با comptime Template Haskell: تولید کد در زمان ترجمه چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن چالش اصلی، تعادل بین تحلیل های زمان ترجمه و زمان کامپایل است. همچنین برخی توسعه دهندگان انتظار دارند تمام خطاها در زمان ترجمه شناسایی شوند. نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی استفاده موثر از ویژگی های زمان ترجمه می تواند به تولید کدهای ایمن تر و کارآمدتر منجر شود، اما نیاز به درک عمیق ابزارها و زبان دارد.