معنی tubuh
tubuh
بدنی، بدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با tubuh
tumbuh
tumbuh
رُشد کَردَن، رُشد کُنَند، روییدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tujuh
tujuh
هَفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی