معنی tertantang
tertantang
چالش خورده، به چالش کشیده شد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با tertantang
tergantung
tergantung
وابَستِه، بَستِگی دارَد، آویزان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی