معنی termal
termal
گرمایی، حرارتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با termal
termal
termal
گَرمایی، حَرارَتی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
cermat
cermat
دَقیق، با دِقَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
normal
normal
عادّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Verbal
Verbal
زَبانی، کَلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
formal
formal
رَسمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
etereal
etereal
فَراطَبیعی، اَثیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
formal
formal
رَسمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Serial
Serial
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
normal
normal
عادّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی