معنی terhenti
terhenti
متوقّف، متوقّف شد، ایستا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با terhenti
berhenti
berhenti
مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، ایستادَن، تَرک کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertentu
tertentu
خاص، مُعَیَّن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی