معنی terdakwa
terdakwa
متّهم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با terdakwa
mendakwa
mendakwa
اِستیضاح کَردَن، مُتَّهَم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertawa
tertawa
خَندان، بِخَند، خَندِه کُنان، خَندیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی