معنی terbelakang
terbelakang
وحشی، عقب مانده، توسعه نیافته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با terbelakang
ke belakang
ke belakang
بِه طُورِ مَعکوس، بِه پُشت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی