معنی siap
siap
آماده، آماده است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با siap
sikap
sikap
رَفتار، نِگَرِش، مَوضِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sial
sial
نامُبارَک، بَدشانس، بَدشُگون، بِدونِ شانس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
siać
siać
کاشتَن، پِیوَند، کاشت کَردَن، کاشی گُذاشتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
slap
slap
بِه طُورِ شُلی، لَنگی، سُست، تَنبَل، بِه سادِگی، شَل مانَند
دیکشنری هلندی به فارسی
stap
stap
گام
دیکشنری هلندی به فارسی