معنی senior
senior
ارشد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با senior
senior
senior
اَرشَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
senior
senior
اَرشَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
senior
senior
اَرشَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
senior
senior
اَرشَد
دیکشنری هلندی به فارسی
Senior
Senior
اَرشَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sénior
sénior
اَرشَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sênior
sênior
اَرشَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sensor
sensor
سانسور، تَوافُقنامِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Senior
Senior
اَرشَد
دیکشنری آلمانی به فارسی