معنی sendawa
sendawa
آروغ، آروغ زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با sendawa
mendakwa
mendakwa
اِستیضاح کَردَن، مُتَّهَم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sengaja
sengaja
عَمداً، بِه عَمد، عَمدی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendwa
pendwa
مُورِدِ عَلاقِه، مَحبوب
دیکشنری سواحیلی به فارسی