معنی renyah
renyah
خشک و ترد، ترد، ترد و شکننده، قابل خرد شدن، کریسپی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با renyah
rendah
rendah
پایین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kenyal
kenyal
چَسبناک، فَنَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mentah
mentah
نارَس، خام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rentan
rentan
آسیب پَذیر، مُستَعِد بِه، مُستَعِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tengah
tengah
میانِه، وَسَط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
renta
renta
سالانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
refah
refah
رُونَق، رِفاه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی