معنی rehabilitator
rehabilitator
بازتوان کننده، توانبخشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با rehabilitator
rehabilitator
rehabilitator
بازتَوان کُنَندِه، تَوانبَخشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rehabilitator
rehabilitator
بازتَوان کُنَندِه، تَوانبَخشی
دیکشنری هلندی به فارسی
Rehabilitator
Rehabilitator
بازتَوان کُنَندِه، تَوَانبَخش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rehabilitador
rehabilitador
بازتَوان کُنَندِه، تَوانبَخشی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Rehabilitator
Rehabilitator
بازتَوان کُنَندِه، تَوَانبَخش
دیکشنری آلمانی به فارسی
rehabilitatie
rehabilitatie
بازتَوانی، تَوانبَخشی
دیکشنری هلندی به فارسی
reabilitador
reabilitador
بازتَوان کُنَندِه، تَوانبَخشی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rehabilitar
rehabilitar
بازسازی کَردَن، تَوانبَخشی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی