معنی reguler
reguler
منظّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با reguler
reculer
reculer
بَرگَشتَن، بَرایِ حَرَکَت بِه عَقَب، عَقَب رَفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réguler
réguler
تَنظِیم کَردَن، تَنظِیم کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
regular
regular
تَنظِیم کَردَن، مُنَظَّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
regular
regular
تَنظِیم کَردَن، مُنَظَّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
refuser
refuser
اِمتِناع کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
régulier
régulier
مُنَظَّم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Regular
Regular
مُنَظَّم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
regalar
regalar
هَدیه دادَن، هَدیه بِدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
repeler
repeler
رَد کَردَن، دَفع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی