معنی rapi
rapi
تر و تمیز، مرتّب، آراسته، تمیز و مرتّب، ترتیب دار، منظّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با rapi
ravi
ravi
شاد، خُوشحال، هَیَجان زَدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
radi
radi
رَعدآسا، رَعد و بَرق
دیکشنری سواحیلی به فارسی