معنی pengobatan
pengobatan
درمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با pengobatan
penobatan
penobatan
تاج گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengorbanan
pengorbanan
فَداکاری، قُربانی کَردَن، فَدایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengikatan
pengikatan
بَستَن، اِلزام آوَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengamatan
pengamatan
مُشاهِدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penguatan
penguatan
اِستِحکام، تَقوِیت کَردَن، تَقوِیت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی