معنی nuansa
nuansa
لطافت، تفاوت های ظریف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با nuansa
nuance
nuance
لِطافَت، سایِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
niuans
niuans
لِطافَت، ظِرافَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
szansa
szansa
فُرصَت، اِمکان، تَصادُفی، گاه بِه گاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nuance
nuance
لِطافَت، تَفاوُت ظَریف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kuanza
kuanza
شُروع کَردَن، شُروع کُنید، آغاز کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nuance
nuance
لِطافَت، تَفاوُت ظَریف
دیکشنری هلندی به فارسی
nuance
nuance
لِطافَت، تَفاوُت ظَریف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunasa
kunasa
قُلّاب اَنداختَن، گِرِفتَن، رَهگیری، بِه دام اَنداختَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nüans
nüans
لِطافَت، تَفاوُت ظَریف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی