معنی moneter
moneter
مالی، پولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با moneter
monetär
monetär
مالی، پولی
دیکشنری آلمانی به فارسی
monter
monter
بالا بُردَن، بالا رَفتَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
menetes
menetes
چِکِّه کَردَن، چِکیدَن، چِکَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
montrer
montrer
نِشان دادَن، بَرایِ نِشان دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
modeler
modeler
اُلگو ساختَن، مُدِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cometer
cometer
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
someter
someter
تَسلِیم کَردَن، اِرسال کُنید، مَجبور کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cometer
cometer
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
monetair
monetair
اَز نَظَرِ مالی، پولی، مالی
دیکشنری هلندی به فارسی