معنی meyakinkan
meyakinkan
اطمینان دادن، قانع کننده، مطمئن، قانع کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با meyakinkan
diyakinkan
diyakinkan
مُطمَئِن، مُتِقاعِد شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyakitkan
menyakitkan
دَردناک، آسیب زا، آزاردَهَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keyakinan
keyakinan
اِعتِقادات، اِعتِماد بِه نَفس، اِدراک، ایمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی