meratakan meratakan هَموار کَردَن، صاف کَردَن، هَمسَطح کَردَن، جَمع آوَری کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertekan tertekan دِل شِکَستِه، تَأکید کَرد، اَفسُردِه، آشُفتِه، فِشار دادِه شُدِه دیکشنری اندونزیایی به فارسی