معنی menyelingi
menyelingi
متناوب قرار دادن، پراکنده شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menyelingi
menyelinap
menyelinap
دُزدیدَن، یَواشَکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyaingi
menyaingi
صَحنِه را بِه دَست گِرِفتَن، رَقیب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی