معنی menjulang
menjulang
بلند ایستادن، سر به فلک کشیده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menjulang
mengulang
mengulang
حَلقِه زَدَن، تِکرَار کُنید، تِکرار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjalani
menjalani
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengulangi
mengulangi
تِکرار کَردَن، تِکرَار کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی