معنی mengutip
- mengutip
- ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
واژههای مرتبط با mengutip
mengetik
- mengetik
- نَوع دادَن، نُوع
mengutuk
- mengutuk
- مَحکوم کَردَن، نِفرین، لَعنَت کَردَن
mengusir
- mengusir
- اِخراج کَردَن، بَدرَقِه کَردَن، اَز جابِجا کَردَن، زُدودَن، بیرون کَردَن، بَرکِنار کَردَن
mengukir
- mengukir
- تراشیدَن، حَک کَردَن، حَکّاکی کَردَن، خراشیدَن
mengintip
- mengintip
- دُزدَکی نِگَاه کَردَن، چِشمَک زَدَن، فُضولی کَردَن، پُشتِ سَرِ کَسی نِگَاه کَردَن
menguji
- menguji
- آزمایِش کَردَن، تِست کُنید، آزمون دادَن
menguap
- menguap
- تَبخِیر شُدَن، تَبخِیر شَوَد، پاس کِشیدَن، خَمیازِه کِش
menutup
- menutup
- پوشاندَن، بَستَن