معنی mengorbankan
mengorbankan
فداکاری کردن، قربانی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mengorbankan
mengobarkan
mengobarkan
آتَش اَفروختَن، مُلتَهِب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengorbanan
pengorbanan
فَداکاری، قُربانی کَردَن، فَدایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی