معنی menginovasi
menginovasi
نوآوری کردن، نوآوری کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menginovasi
menginvasi
menginvasi
تَجاوُز کَردَن، حَملِه کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengisolasi
mengisolasi
عایِق بَندی کَردَن، مُنزَوی کَردَن، جُدا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی