معنی menginfeksi
menginfeksi
آلوده کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menginfeksi
menginduksi
menginduksi
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengindeks
mengindeks
فِهرِست کَردَن، نَمایِه سازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی