معنی menghina
- menghina
- توهین کردن، توهین آمیز، نفرت داشتن، تحقیرآمیز
واژههای مرتبط با menghina
menghisap
- menghisap
- مَکیدَن
menghindar
- menghindar
- جاخالی کَردَن، طَفرِه رَفتَن، گُریزان، فَرارکُنَندِه، اِنحِراف پِیدا کَردَن
menghias
- menghias
- تَزئِین و آرایِش کَردَن، تَزئِین کُنید، زینَت دادَن، تَزئِین کَردَن
menghuni
- menghuni
- سُکونَت داشتَن، ساکِن شُدَن
mengira
- mengira
- گُمان کَردَن، فِکر کُن، فَرض کَردَن