mengencangkan mengencangkan جَمع کُنَندِه، سِفت کَردَن، مُهرِه کَردَن، پیچاندَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengembalikan mengembalikan دُوبارِه بِه حالَت قَبل بَرگَرداندَن، بازگَشت، بازگَرداندَن، بازگَشت دادَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyeimbangkan menyeimbangkan مُتِعادِل کَردَن، تَعَادُل، تَعَادُل بَرقَرار کَردَن، آرام و تَعَادُل داشتَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی