معنی menentukan
menentukan
قطعی، تعیین کنند، تعیین کردن، مشخّص کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menentukan
menyatukan
menyatukan
یِکپارچِه کَردَن، مُتَّحِد شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menemukan
menemukan
کَشف کَردَن، پِیدا کَردَن، یافتَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penentuan
penentuan
تَصمِیم، عَزم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی