معنی mendakwa
mendakwa
استیضاح کردن، متّهم کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mendakwa
pendakwah
pendakwah
خُود رأی، واعِظ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terdakwa
terdakwa
مُتَّهَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sendawa
sendawa
آروغ، آروغ زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی