معنی mencuci
mencuci
شستشو دادن، شستن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mencuci
mencuri
mencuri
دُزدیدَن، سِرقَت، دُزدی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengunci
mengunci
قُفل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menguji
menguji
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید، آزمون دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menculik
menculik
آدَم رُبایی کَردَن، آدَم رُبایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencubit
mencubit
نِیش زَدَن، نیشگون گِرِفتَن، گاز گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencari
mencari
جُستُجو کَردَن، بِه دُنبال، جُستُجوگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی