معنی mencemari
mencemari
آلودن، آلوده کردن، آلودگی ایجاد کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mencemari
menemani
menemani
هَمراهی کَردَن، هَمراهی کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pencemar
pencemar
آلایَندِه، آلودِه کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencari
mencari
جُستُجو کَردَن، بِه دُنبال، جُستُجوگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی