معنی mencampuri
mencampuri
مداخله کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mencampuri
mencampur
mencampur
آمادِه کَردَن، مَخلوط کَردَن، بِه هَم ریختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengampuni
mengampuni
عَفْوْ دادَن، بِبَخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی