معنی memprotes
memprotes
اعتراض کردن، اعتراض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با memprotes
memproses
memproses
فَرآیَند کَردَن، پَردازِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemrotes
pemrotes
مُعتَرِض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی