معنی memprogram
memprogram
برنامه ریزی کردن، برنامه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با memprogram
pemrogram
pemrogram
تَکثِیرکُنَندِه، پانک
دیکشنری سواحیلی به فارسی