معنی memberontak
memberontak
شورشگر، شورشی، شورش کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با memberontak
pemberontak
pemberontak
شورِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberantas
memberantas
اَز بِین بُردَن، ریشِه کُن کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی