معنی memberanikan
memberanikan
شجاع کردن، شجاع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با memberanikan
memberatkan
memberatkan
حَجم دار، سَنگین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memerankan
memerankan
مَرحَلِه گُذاشتَن، عَمَل کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan
memberikan
بَخشیدَن، دادَن، مُنتَقِل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی