معنی matang
matang
بالغ، رسیده، بالغ شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با matang
datang
datang
آمَدَن، بیا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
malang
malang
بَدبَخت، فَقیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
magang
magang
کارآموزی کَردَن، کارآموزی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cabang
cabang
پیچیدِگی، شاخِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menang
menang
بُردَن، بَرَندِه شَوید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jarang
jarang
کَم تِکرَاری، بِه نُدرَت، نادِر، مُتِفَرِّق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutant
mutant
جَهش یافتِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
patung
patung
مُجَسَّمِه ای، مُجَسَّمِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
petang
petang
عَصر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی