معنی lokasi
lokasi
مکان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با lokasi
elokasi
elokasi
تَلَفُّظ، اِستِقرار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alokasi
alokasi
اِختِصاص، تَخصِیص، سَهمیِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
evokasi
evokasi
یادآوَری، تَداعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
notasi
notasi
یادداشت، نِشانِه گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relokasi
relokasi
اِنتِقال، جابِجایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rotasi
rotasi
چَرخِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lokaal
lokaal
بِه طُورِ مَحَلّی، مَحَلّی
دیکشنری هلندی به فارسی
lokal
lokal
مَردُمی، مَحَلّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lokal
lokal
بِه طُورِ مَحَلّی، مَحَلّی
دیکشنری آلمانی به فارسی