معنی konspirator
konspirator
دشمن، توطئه گر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با konspirator
Conspirator
Conspirator
دُشمَن، تَوطِئَه گَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
konspiratif
konspiratif
تَوطِئَه آمیز، تَوطِئَه گَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
conspirador
conspirador
دُشمَن، تَوطِئَه گَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
conspirador
conspirador
دُشمَن، تَوطِئَه گَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی