معنی kondensasi
kondensasi
چگالی، متراکم شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با kondensasi
kompensasi
kompensasi
جُبران، جُبران خِسارَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kondensasiya
kondensasiya
چِگالی، مُتِراکِم شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی