معنی keriting
keriting
فرمی، فرفری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با keriting
keliling
keliling
مُحیط، اَطراف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kering
kering
خُشکیدِه، خُشک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی