معنی keliling
keliling
محیط، اطراف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با keliling
keriting
keriting
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kwelling
kwelling
اَذیَّت، عَذاب
دیکشنری هلندی به فارسی
Telling
Telling
جالِب، گُفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
veiling
veiling
حَراج
دیکشنری هلندی به فارسی