معنی kegemukan
kegemukan
چاقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با kegemukan
menemukan
menemukan
کَشف کَردَن، پِیدا کَردَن، یافتَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesemutan
kesemutan
سوزِش داشتَن، سوزَن سوزَن شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesejukan
kesejukan
خُنَکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی