معنی isokrasi
isokrasi
برابری سیاسی، ایزوکراسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با isokrasi
izokrasi
izokrasi
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
isokrasia
isokrasia
ایزُوکراسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
birokrasi
birokrasi
بُروکراسی، بُورُوکرَاسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
otokrasi
otokrasi
اِستِبداد، خُودکامِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
teokrasi
teokrasi
حُکومَت دینی، تِئوکراسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
otokrasi
otokrasi
اِستِبداد، خُودکامِگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
teokrasi
teokrasi
حُکومَت دینی، تِئوکراسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
isolasi
isolasi
عایِق بَندی، اِنزِوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی