معنی insinyur
insinyur
مهندس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با insinyur
insinuer
insinuer
اِشارِه کَردَن، اِلقا کَردَن، کِنایِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
insinuar
insinuar
اِشارِه کَردَن، اِلقا کَردَن، کِنایِه زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insinuar
insinuar
اِشارِه کَردَن، اِلقا کَردَن، کِنایِه زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی