معنی inokulasi
inokulasi
تزریق واکسن، تلقیح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با inokulasi
inkubasi
inkubasi
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی