معنی inhibitor
inhibitor
بازدارنده، مهار کننده ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با inhibitor
inhibitor
inhibitor
بازدارَندِه، مَهار
دیکشنری لهستانی به فارسی
Inhibitor
Inhibitor
بازدارَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
inhibidor
inhibidor
بازدارَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Inhibitor
Inhibitor
بازدارَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
inhibition
inhibition
بازداری، مَهار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhibiteur
inhibiteur
بازدارَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inibitore
inibitore
بازدارَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Exhibitor
Exhibitor
نَمایِشگَر، غُرفِه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
inhibido
inhibido
مَحدود، مَهار شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی