معنی gemetar
gemetar
لرزان، لرزیدن، لرزنده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با gemetar
memutar
memutar
چَرخاندَن، پیچ و تاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
generar
generar
ایجاد کَردَن، ماشه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
recetar
recetar
نُسخِه نِوِشتَن، تَجویز کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cementar
cementar
سیمان زَدَن، سیمان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
remeter
remeter
اِرجاع کَردَن، حَواله دادَن، اِرسال کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
geometra
geometra
نَقشِه بَردار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
semear
semear
کاشتَن، بِکار، کاشت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ejetar
ejetar
پَراندَن، بیرون اَنداختَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gemer
gemer
آه کِشیدَن، نالِه، آه و فَغان کَردَن، بِه آرامی گِریِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی